مهدی یارمهدی یار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه سن داره
مامان لیلامامان لیلا، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
بابا رحیمبابا رحیم، تا این لحظه: 42 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

هدیه خدا یه پسر آسمونی

روز نوشت

1393/7/16 21:20
نویسنده : مامان لیلا
682 بازدید
اشتراک گذاری

مهدی یار جونم سلام

مهدی یار عزیزم امروز روز جهانی کودک هستش و من این روز رو از صمیم قلبم بهت تبریک میگم،پسرم آرزو دارم بزرگ شوی ولی همواره دل و قلبت مثل بچه ها پاک و بی ریا باشه.میگن دعای مادر زود میگیره و من چون این را میدانم هر روز از درگاه خدا برای تک پسرم پاکی و خلوص نیت آرزومندم.محبت

 

پسرم امروز باباجون برا ماموریت رفته تهران و منو با مرد کوچک خونه تنها گذاشته البته عزیزم قبلنا که شما نبودی و بابایی می رفت ماموریت من خیلی احساس دلتنگی میکردم اما امروز با وجود شما گل پسرم احساس آرامش عجیبی داشتم و مدام بهت میگفتم عزیز دلم برا بابایی دعا کن.امروز شما و خاله زهرا خیلی منو خسته کردین آخه مادرجون اینا رفتن باغ و خاله زهرا رو هم پیش ما گذاشتن خلاصه وضعیتی بود که نگو.شما که هر روز کلی میخوابیدی از 11 صبح تا 8 عصر اصلا نخوابیدی و در ضمن دو بار پی پی کردی و بعد تو هم،خاله زهرا پی پی کرد و این وسط من کلافه شده بودم یه لحظه از پیش شما میرفتم گریه میکردی و یا خاله زهرا میومد بالا سرت که مثلا نذاره گریه کنی ولی دوسه بار کم مونده بود که بیوفته روی شما.آخه خب اونم بچه هست دیگه،همش یه سال داره بیچاره.ولی خیلی دوستت داره و خیلی هواتو داره.ساعت 6 عصر مادر اینا اومدن و منم برا شام قورمه سبزی گذاشته بودم و زود شام خوردیم و الان دو تایی اومدیم پایین،خونه خودمون و شما عزیزم تو گهوارت تو خواب شیرینی هستی.چند دقیقه پیش هم بابایی زنگ زد و میگفت دلش بدجور برات تنگیده و داره تو دوربین فیلمی رو که دیشب ازت گرفتم نگاه میکنه.شب هم مادر جون با خاله زهرا میان پیشمون بخوابن.قبلا که شما نبودی من همیشه می رفتم بالا میخوابیدم.اما الان پسرم بخاطر گهواره شما و عادت داشتن شما به خوابیدن توی گهواره مادر اینا میان پایین بخوابن.

پسرم دعا کن همه مسافرا و بابایی هم به سلامت به خونشون برسن در ضمن عزیزم قراره بابایی کادوی روز کودک رو از تهران زحمتشو بکشه و تقدیمتون کنه.پسرم به خدا خیلی مهربونی اینو از نگاهات میخونم.

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)